English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9362 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accounting machine U ماشین حسابداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
accountancy U حسابداری [حسابداری]
accounting U حسابداری [حسابداری]
book keeping U حسابداری [حسابداری]
cost accounting U حسابداری
accountancy U حسابداری
bookwork [bookkeeping] U حسابداری [حسابداری]
accounting U حسابداری
stock accounting U حسابداری موجودی
national accounting U حسابداری ملی
comptroller U بازرس حسابداری
single entry U حسابداری ساده
single entry U حسابداری فردی
tally sheet U کاربرگ حسابداری
inflation accounting U حسابداری تورمی
voucher U سند حسابداری
sales accounting U حسابداری فروش
accounting system U نظام حسابداری
vouchers U سند حسابداری
accounting system U سیستم حسابداری
accounting profit U سود حسابداری
accounting principles U اصول حسابداری
accounting price U قیمت حسابداری
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
integrated accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
accounting U اصول حسابداری برسی اصل و فرع
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounting package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounts package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
gins U ماشین
plant U ماشین
plants U ماشین
machanist U ماشین چی
engine U ماشین
gin U ماشین
automatons U ماشین
motors U ماشین
motored U ماشین
pressman U ماشین چی
runner U ماشین چی
runners U ماشین چی
motor- U ماشین
pressmen U ماشین چی
motor U ماشین
automaton U ماشین
freeze-up U ماشین
mills U ماشین
machine U ماشین
wheel U رل ماشین
wheeling U رل ماشین
wheels U رل ماشین
apparatus U ماشین
machines U ماشین
mechanisms U ماشین
mill U ماشین
mechanism U ماشین
machined U ماشین
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
for a car U برای هر ماشین
cash registers U ماشین صندوقداری
scouring machine U ماشین سمباده
clipper U ماشین موزنی
seaming machine U ماشین درزگیری
scouring machine U ماشین سایش
typewritter U ماشین نویس
machine code U دستورالعملهای ماشین
smart machine U ماشین هوشیار
motorways U راه ماشین رو
pile driving appartus U ماشین شمعکوبی
pinball machines U ماشین پینبال
motorway U راه ماشین رو
gearing U دندههای ماشین
washing machines U ماشین رختشویی
machine code U رمز ماشین
prints U ماشین کردن
printed U ماشین کردن
print U ماشین کردن
typewriters U ماشین تحریر
typewriter U ماشین تحریر
auto U ماشین سواری
paper mill U ماشین کاغذسازی
computer U ماشین حساب
computer U ماشین الکترونیکی
computers U ماشین متفکر
computers U ماشین حساب
computers U ماشین الکترونیکی
dish washer U ماشین طرفشویی
stamper U ماشین منگنه
slot drilling machine U ماشین مته
typing U ماشین نویسی
slot drilling machine U ماشین سوراخکن
bumpers U سپر ماشین
bumper U سپر ماشین
computer U ماشین متفکر
sewing press U ماشین کتابدوزی
sequential machine U ماشین ترتیبی
six by six U ماشین شش چرخه
rotary U ماشین چرخنده
motorists U ماشین سوار
motorist U ماشین سوار
cash register U ماشین صندوقداری
operators U متصدی ماشین
steam whistle U سوت ماشین
operator U متصدی ماشین
knitting machines U ماشین کش بافی
knitting machine U ماشین کش بافی
steam engine ماشین بخار
steamers U ماشین بخار
reapers U ماشین درو
unipolar machine U ماشین تک قطب
acyclic machine U ماشین تک قطب
sand dredger U ماشین حفار
punching machine U ماشین سوراخکن
automatic machine U ماشین تراش
automatic stub lathe U ماشین تراش
printer machine U ماشین چاپ
teazle U ماشین خارزنی
trench excavator U ماشین حفاری
bare machine U ماشین لخت
power shovel U ماشین خاک کش
beading machine U ماشین روکوب
belt pully U فلکه ماشین
turing machine U ماشین تورینگ
teazel U ماشین خارزنی
adders U ماشین جمع
adding machine U ماشین افزایشگر
reaping machine U ماشین درو
chauffeur U راننده ماشین
reaper U ماشین درو
tank U ماشین سوخت
router U ماشین فرز
three phase machine U ماشین سه فازه
analytical engine U ماشین تحلیلی
ambulance car U ماشین تصادفات
tank U باک ماشین
cropper U ماشین موزنی
road transport vehicle U ماشین باری
arithmometer U ماشین حساب
station wagon U ماشین کبریتی
comptometer U ماشین حساب
reeling machine U ماشین نخ پیچی
station wagons U ماشین کبریتی
chauffeurs U راننده ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
chauffeured U راننده ماشین
adder U ماشین جمع
turning machine U ماشین تراش
synchronous machine U ماشین همزمان
carload U بقدرفرفیت یک ماشین
weldor U ماشین جوشکاری
synchronous machine U ماشین همگام
treadles U رکاب ماشین
sunchronous machine U ماشین سنکرون
treadle U رکاب ماشین
cl U مخفف یک ماشین پر
chess machine U ماشین شطرنج
chief engineer U مدیر ماشین
hood U کاپوت ماشین
commutating machine U ماشین جابجاگری
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
0lower pair
0آچارکشی به انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com